آنچه بین طالبان و به رسمیت شناختن قرار دارد

آنچه بین طالبان و به رسمیت شناختن قرار دارد


این آهنگ اولین بار توسط RUSI در لندن منتشر شد. نظرات نظرات RUSI را نشان نمی دهد.

دیدگاه تخصصی – جامعه بین‌المللی تحت فشار فزاینده‌ای قرار دارد تا طالبان را به رسمیت بشناسد و منابع مالی افغانستان را که صندوق بین‌المللی پول در اختیار دارد، آزاد کند، یا اینکه در زمستان با یک بحران انسانی و تجدید حیات تروریسم بین‌المللی مواجه شود.

در حالی که افغانستان زمستان خود را عمیق تر می کند، نیاز مبرم به اجتناب از یک بحران انسانی وجود دارد. برنامه جهانی غذا خواستار تغذیه 23 میلیون نفر شده است و پزشکان بدون مرز نیز از آن پیروی کرده اند. خوشبختانه، مکانیسم های انتشار در افغانستان وجود دارد. آنچه مورد نیاز است این است که جامعه بین المللی اطمینان حاصل کند که برنامه های بشردوستانه سازمان ملل به طور کامل تمویل می شود. این امر مستلزم آن است که پایتخت های غربی بر شوک شکست اخیر خود غلبه کنند. ناگفته نماند که گرسنگی و سلامتی نباید به عنوان ابزاری برای اهرم سیاسی مورد استفاده قرار گیرند.

در همین حال، به طور فزاینده ای آشکار می شود که طالبان از سال 1996، زمانی که دوره قبلی و فاجعه بار قدرت خود را آغاز کرد، مهارت های لازم برای اداره کشوری را که بسیار پیچیده تر از افغانستان است، ندارند. آنها به کمک بین المللی برای تثبیت اقتصاد، بازگرداندن مردم به کار و با گذشت زمان، ادامه بهبود تدریجی زیرساخت ها که از سال 2002 در حال انجام است، نیاز خواهند داشت. واضح است که او رویکردی محتاطانه و تدریجی در پیش گرفته است. با این حال، نشانه هایی وجود دارد که دیدگاه های سازش ناپذیر طالبان شروع به تزلزل کرده است. مانند تصویب طرح واکسیناسیون فلج اطفال و تمایل آنها به همکاری با آژانس های بشردوستانه سازمان ملل.

طالبان همچنین به کمک خارجی برای شکست دادن تهدید خراسان (ISK) دولت اسلامی نیاز خواهند داشت. طالبان در حال حاضر در حال مبارزه برای مقابله با چنین تاکتیک های نامتقارن هستند، که آنها با موفقیت در برابر قدرت های غربی از آن استفاده کرده اند. این احتمالاً یکی از موضوعاتی است که ویلیام برنز، رئیس سیا، در جریان دیدار خود در 24 اوت با طالبان صحبت کرده است و در مورد آن منافع متقابل وجود دارد.

پس از پیروزی خیره کننده گروه های مسلح، جامعه بین المللی (نه فقط غرب) به طور واقع بینانه از طالبان چه انتظاری می تواند داشته باشد؟ مطالبات ماکسیمالیستی به ناچار دچار انحراف خواهند شد.


Cipher Brief میزبان جلسات توجیهی خصوصی با مجرب ترین کارشناسان امنیت ملی و جهانی جهان است. همین امروز عضو شوید


اول، طالبان نیاز به تشکیل یک دولت فراگیرتر دارند. به گفته بسیاری از منابع، اگر اشرف غنی در 15 آگوست از کشور فرار نکند، طالبان قصد تشکیل چنین دولتی را داشتند. من شک دارم که زمانی قصد آنها این بوده است، اما حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین و عبدالله عبدالله، رهبر سابق آشتی، ممکن است بر اساس این تفاهم در کابل باقی مانده باشند، و فاطمه گیلانی، مذاکره کننده سابق، اصرار دارد که طالبان چنین قصدی داشته است.

یک دولت فراگیر باید شامل زنان و زنان غیرطالبان از جوامع خزر، ازبک و تاجیک باشد. نیازی نیست که شامل سیاستمداران شکست خورده و رهبران نظامی خونخوار گذشته، حداقل گلبدین حکمتیار و عبدالرشید دوستم باشد. مطمئناً زمان آن فرا رسیده است که نسل جدیدی از افغان های تکنوکرات بیشتر به دولت بپیوندند. برخی ممکن است متقاعد شوند که از خارج از کشور بازگردند، اما آنها به تضمین امنیت خود نیاز دارند.

ثانیاً، جامعه بین المللی باید تقاضا کند که آموزش زنان در تمام سطوح احیا شود و زنان نقش کامل تری در جامعه ایفا کنند. طالبان از این کار خودداری خواهند کرد، اما آنها فقط باید به پاکستان نگاه کنند، جایی که زنان نقش مهمی را در یک جامعه صریح اسلامی، اگر نه اسلامگرا، ایفا می کنند.

ثالثاً، همه کشورهای همسایه و همچنین تمام جهان از افغانستان می خواهند که متعهد شود که همه پایگاه های تروریستی و تروریست ها را از سرزمین خود خارج کند. نه تنها ISK و القاعده، بلکه جنبش اسلامی در ترکستان شرقی، طالبان پاکستان (TTP)، گروه های ضد ایرانی و ضد هندی، و شبه نظامیان آسیای مرکزی، از جمله جنبش اسلامی ازبکستان.

چهارم، طالبان باید متعهد شوند که در صورت تمایل به مردم اجازه دهند به خانواده‌هایشان در تبعید بپیوندند و به جست‌وجو و مجازات آن دسته از افغان‌هایی که از سال 2001 به دولت افغانستان و متحدان غربی خدمت کرده‌اند، پایان دهد.


با پادکست منبع باز روزانه The Cipher Brief فراتر از عناوین با نظرات کارشناسان در مورد اخبار امروز بروید. در اینجا یا هر جا که به پادکست گوش می دهید گوش دهید.


در یک دنیای ایده آل، یک خواسته پنجم وجود دارد: حذف اعضای شبکه حقانی از اداره طالبان. با این حال، این حذف زمانی فروخته شد که مذاکره کننده آمریکایی زلمی خلیلزاد به هاکانی در دوحه متعهد شد – نتیجه دیگری از این گفتگوی فاجعه بار. علاوه بر این، واقعیت کنونی این است که هاکانی هم کابل و هم فرودگاه آن را کنترل می کند و سراج الدین هاکانی سمت کلیدی وزیر داخله را در اختیار دارد.

در عوض، هاکانی باید متقاعد شود که از تشکیل مجدد القاعده در افغانستان جلوگیری کند. پدر سراج الدین از نزدیکان اسامه بن لادن است و این گروه با القاعده ارتباط دارد. پاکستان در حال حاضر از حقانی برای قرار دادن تحریک طالبان پاکستان روی میز مذاکره استفاده می کند. باید دید این کار چقدر موفق خواهد بود. تردید وجود دارد که حقانی ها بخواهند علیه گروهی از منطقه مشابه در داخل مرزهای قبیله ای اقدام نظامی انجام دهند. با این حال، هاکانی می تواند به عنوان واسطه، اگر نه به عنوان تحمیل کننده، مفید باشد.

در همین حال، طالبان گسترده‌تر که معمولاً قندهاری نامیده می‌شوند، به طور فزاینده‌ای از سوی هاکان آزرده خاطر می‌شوند. اگرچه آنها با هم کار می کردند، اما هرگز عشق گمشده زیادی بین آنها وجود نداشت. قندهاری همواره به نزدیکی هاکانی به ارتش پاکستان بی اعتماد بوده است. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، ملا عبدالغنی برادر، که تمایل وی به مذاکره با دولت کابل در سال‌های 2008 و 2010، هشت سال را در زندان پاکستان نگه داشت، به حاشیه رانده شد. بدون شک انتقام خواهد بود

ادامه تأسف از خروج بی دقت ایالات متحده این است که واشنگتن توافق نامه گسترده تری در مورد افغانستان از جمله چین، ایران، روسیه، هند و جمهوری های آسیای مرکزی منعقد نکرده است. از این پس مهم است که همه همسایگان را در بحث شناخت و شرایط لازم مشارکت دهیم. اما ابتدا باید به افغان ها کمک کنیم تا در زمستان زنده بمانند.

دیدگاه‌ها، دیدگاه‌ها و تحلیل‌های بیشتر درباره امنیت ملی به رهبری کارشناسان را در The Cipher Brief بخوانید.

نشریه What Stands Between The Taliban and Recognition اولین بار در The Cipher Brief منتشر شد.