
نظر – در سال 2017 یک قطعه کوتاه در مورد آن نوشتم سیاست خارجی پرسیدن اینکه آیا پوتین بیشتر محصول منشأ خود در KGB و شرایط شخصی است یا اینکه آیا می توان او را بهتر به عنوان عمل در سنت فرهنگی و تاریخی طولانی تزارهای روسیه و رهبران حزب شوروی توصیف کرد. رفتم سراغ توضیحات قبلی.
با این حال، از آن زمان، پوتین اقدامات خود – از جمله تهاجم به اوکراین – را با عبارات ملی گرایانه و تاریخی توجیه می کند. او اسطوره ها و نارضایتی های تاریخی روسیه را بررسی می کند، از فیلسوفان شوونیست روسی نقل قول می کند و حتی ادعا می کند که اوکراین جز به عنوان بخشی از روسیه تاریخی بزرگتر وجود ندارد.
البته او همچنین به مدل خود برای استفاده از ترفندهای KGB برای جنگ سیاسی و اطلاعاتی ادامه داد. در آغاز جنگ، کرملین پوتین در جریان اطلاعات نادرست، براندازی، تبلیغات، حمایت از گروه های پیرامونی و خشونت آمیز، تحریک، دزدی سایبری، تحریک، کلاهبرداری، توطئه و حتی قتل بود. هدف او ارعاب رهبران غربی بود به این امید که آنها اراده ای برای دفع تهاجم او پیدا نکنند. با ادامه جنگ، روسیه به طور فزاینده ای از دروغ و فریب برای انکار جنایات جنگی آشکار خود استفاده می کند.
در حالی که درک و پاسخ غرب به اطلاعات نادرست روسیه پس از انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا بسیار طول کشید، اما از آن زمان به دروغ های کرملین عادت کرده ایم. با این حال، علیرغم دیوانگی و زودباوری آنها، بسیاری از افراد هنوز هم گرفتار این کلاهبرداری می شوند. بر اساس مطالعه اخیر مرکز لوادا، محبوبیت پوتین از زمان شروع جنگ از 71 درصد به 83 درصد رسیده است. به همین ترتیب، متأسفانه آمریکاییهای راست افراطی و چپگرا در پذیرش توطئههایی که دیدگاههای آنها را تقویت میکند، زودباور به نظر میرسند.
با این حال، با ادامه جنگ، دروغ بی شرمانه کمتر از کشتار روزانه ارتش روسیه نگران کننده است. اگرچه تصمیم برای حمله به یک کشور بی گناه تنها برعهده ولادیمیر پوتین است، تجاوز جنسی، شکنجه، غارت و خشونت وحشیانه توسط ارتش روسیه در اوکراین، مفسران را بر آن داشته است تا در فعالیت های نظامی روسیه در طول دهه ها تجدید نظر کنند و به دنبال موارد مشابه باشند. و تعداد زیادی وجود دارد.
ادعاهای دقیق جنایات جنگی روسیه و شوروی به راحتی در سوریه، چچن، گرجستان، افغانستان، فنلاند، لهستان و کشورهای بالتیک و همچنین علیه ملیت های مختلف شوروی در طول جنگ جهانی دوم قابل مشاهده است. مقاله اخیر در نیویورک تایمز ریشه های تاریخی عمیق وحشیگری روسیه را توصیف می کند.
جریان مداوم اطلاعات امروزی، اجرای کمپین های اطلاعات نادرست را برای کشورها آسان تر می کند و احساسات شما سلاح انتخابی هستند. در این ویدیوی کوتاه بیاموزید که اطلاعات غلط چگونه کار می کند و چگونه می توانیم با آن مبارزه کنیم. این رابطه ای است که می توانید با به اشتراک گذاشتن آن احساس خوبی داشته باشید.
در بحث اخیر با اهل نیویورک ویراستار دیوید رمنیک و مورخ پرینستون، استیون کوتکین، تهاجم اخیر را در بافت تاریخی قرار داده اند. به گفته کوتکین، «آنچه امروز در روسیه داریم تعجب آور نیست. این انحراف از یک مدل تاریخی نیست. مدتها قبل از وجود ناتو – در قرن نوزدهم – روسیه به این شکل بود: یک خودکامه داشت. سرکوب بود. نظامی گری بود. سوء ظن به خارجی ها و غرب وجود داشت. این روسیه ای است که ما می شناسیم، و این روسیه نیست که دیروز یا در دهه 1990 وارد شد. این پاسخی به اقدامات غرب نیست. فرآیندهای داخلی در روسیه وجود دارد که توضیح می دهد که ما امروز کجا هستیم.
و این 19 چیست؟شما مشابه سنی؟ برای کسانی که روسیه را مطالعه می کنند، 19شما مارکیز آستولفو دو کوستین، اشراف و نویسنده فرانسوی قرن، یکی از مشهورترین وقایع نگاران فرهنگ سیاسی روسیه است. سفرنامه نویسی به سبک الکسیس دو توکویل که می نوشت دموکراسی در آمریکادو کوستین در سال 1839 به روسیه سفر کرد و سفرنامه خود را نوشت امپراتوری شاه. دی کوستین به امید یافتن مطالبی در حمایت از انتقاد خود از دولت نماینده فرانسه از روسیه بازدید کرد، اما در عوض مدافع دولت مشروطه و منتقد سرسخت استبداد روسیه شد. او 19 قطعه را شناسایی کردشما صفات تزاری قرن که می تواند به همان اندازه روسیه ولادیمیر پوتین را توصیف کند، از جمله سرکوب داخلی، بی کفایتی نهادی و فرهنگ دروغ.
در آغاز جنگ در اوکراین، ولادیمیر پوتین سرکوب را در داخل تشدید کرد، مخالفان خود را مسموم کرد و هر کسی را که از دولت انتقاد می کرد زندانی کرد. در سال 1839، دو کوستین روسیه تزاری را زندانی توصیف کرد که امپراتور در آن کلید داشت. همانطور که او اظهار داشت: «در استبداد، همه قوانین برای کمک به ظلم محاسبه شده است. … هرگونه بی احتیاطی در گفتار معادل جرم خیانت است [and] دو کوستین به این نتیجه رسید که «ملت های دیگر از ظلم حمایت کرده اند، ملت روسیه آن را دوست داشته است: هنوز هم آن را دوست دارد.» در روسیه «استبداد استبداد ثابت است».
اگرچه استفاده پوتین از دروغ ممکن است به دلیل تجربه او با KGB باشد، پیشینیان تاریخی و فرهنگی کافی وجود دارد. دو کوستین در کتاب خود استدلال می کند که دربار سلطنتی به شدت “در دروغ گفتن ماهر است، تمایل طبیعی به فریب دادن، که منزجر کننده است.” او افزود که به نظر می رسد دروغ بخشی از یک غریزه فرهنگی گسترده تر نه تنها برای پنهان کردن حقیقت بلکه برای گمراه کردن مردم است. «استبداد روسی نه تنها به عقاید و احساسات احترام چندانی نمیگذارد، بلکه حقایق را انکار میکند. او با شواهد مبارزه خواهد کرد و در مبارزه پیروز خواهد شد!» دی کوستین می نویسد و خاطرنشان می کند که در روسیه دروغ همچنان نقش یک شهروند خوب را بازی می کند. گفتن حقیقت، حتی در مورد مسائل به ظاهر بی اهمیت، توطئه است.» و همانطور که در 21 دیدیمخیابان قرن، دروغ های غریزی هزینه سیاسی دارد. همانطور که دو کوستین خاطرنشان می کند، “با تلاش مداوم برای پنهان کردن حقیقت از دیگران، مردم در نهایت قادر به پذیرش آن به تنهایی نیستند.”
تهاجم اخیر به اوکراین نیز سطح شگفت انگیزی از بی کفایتی بوروکراتیک را نشان داده است. به نظر می رسد ارتش روسیه از مشکلات مختلفی از جمله برنامه ریزی ضعیف، اطلاعات ضعیف و ناتوانی افسران سطح متوسط و پایین در تصمیم گیری بدون تایید سطوح بالا رنج می برد.
در روسیه پوتین، وفاداری به کرملین بسیار بیشتر از حرفه ای بودن ارزش دارد. مانند استالین در آغاز جنگ جهانی دوم، روسای اطلاعات پوتین به جای بحث برانگیز، تعصبات او را تقویت کردند. این رفتار در دهه 19 گسترش یافتشما دربار روسیه قرن، که دو کوستین با آن روبرو شد.
طبق تواریخ او، دربار سلطنتی از فقدان کامل تفکر مستقل رنج می برد که ناشی از ترس از ناراحتی شاه است. به گفته دو کوستین، «متملق عمیق در سن پترزبورگ همان خطیب متعالی در پاریس است». وی ادامه داد: روس همه چیز را پنهان می کند و یک کلمه حقیقت که در روسیه منتشر می شود جرقه ای است که می تواند روی یک بشکه باروت بیفتد. دو کوستین همچنین به شباهت آشنائی که روسها در طول قرنها به اشتراک گذاشته اند اشاره کرد. در اینجا فرمود: «بزرگترین لذت انسان مستی است. به عبارت دیگر، فراموشی… من معتقد نیستم که خودکشی در آنجا رایج است: مردم برای خودکشی رنج زیادی می کشند.»
پوتین مانند پادشاهان قبل از خود، با تمایل به استفاده از زور در داخل و خارج و با حفظ تصویری از قدرت زنده می ماند. در طول دو دهه گذشته، بسیاری از ناظران از همین عبارت برای توصیف اقدامات پوتین در صحنه بین المللی استفاده کرده اند – پوتین با دست ضعیف به خوبی بازی می کند. آزار و اذیت، تهدیدها و دروغ های او از او در برابر کسانی که می توانند قدرت او را تهدید کنند محافظت کرده است.
با این حال، پوتین مانند تزار نیکولای در طول جنگ جهانی اول، با حمله به اوکراین، احمقانه تمام کارت های خود را برگرداند و دست ضعیف خود را نشان داد و ظاهراً جادوی شکست ناپذیری خود را شکست. به این ترتیب او به دشمنان خود اجازه داد تا قدرت و موقعیت خود را بهتر قضاوت کنند. اگرچه مشخص نیست که پوتین به طور جدی کنترل خود را در داخل کشور تهدید کرده است یا خیر، با این حال او خود و روسیه را تضعیف کرده است و دیگر نمی تواند بلوف بزند که در حال بازی کردن برنده است.
همانطور که دو کوستین 19 را توصیف می کندشما قرن روسیه، اما می توان در مورد کرملین ولادیمیر پوتین گفت: «دولتی که در رمز و راز زندگی می کند و قدرتش در لباس مبدل است، از همه چیز می ترسد».
دیدگاهها، دیدگاهها و تحلیلهای بیشتر امنیت ملی به رهبری کارشناسان را در The Cipher Brief بخوانید، زیرا امنیت ملی کار همه است.
نشریه هسته ضعف پوتین اولین بار در The Cipher Brief منتشر شد.